شماره 6 جلسه 74 (حکمت ناب شیعی ) سیروسلوک استاد علوی
عرفان مقربین عنوانی است که برای معرفی نابترین معارف و برترین شیوه سیر و سلوک معنوی توسط استاد علوی بکار برده می شود .
آماده هرگونه مباحثه در این موضوع داریم
آماده پاسخگو به سئوالات شما درسایت آقداش آنلاین هستیم لطفا سئوالات را درموضوع خود ( لینک خبری ) مطرح کنید .
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الحمدلله رب العالمین و صلي الله علي محمد واله الطاهرين سیما بقیهالله فی السماوات و الارضین
علت وجود عید فطر
بزرگترین و بالاترین فاتح بزرگ ماه مبارک رمضان (امیرالمؤمنین علی(ع)) فرموده است که: (فِی بَعْضِ الْأَعْیَادِ إِنَّمَا هُوَ عِیدٌلِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ...)«عید مال کسی است که خداوند روزه اش را پذیرفته باشد و از عبادتش خشنود باشد...»
در آیات 14 و 15 سوره اعلی آمده : ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنتَزَكَّى¯وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى﴾،( رستگار آن كس كه خود را پاك گردانيد¯و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد.)
در آیه 14 میفرماید:
به تحقیق مفلح و رستگار شد کسی که زکات فطرش را داد و در آیه 15 مفرماید : و نام خدا را ذکر کرد که این اشاره به آن الله اکبرهاست که قبل از نماز عید فطر گفته میشود.
در جلسه گذشته به معنای فوز و فلاح اشاره شد. در زبان عربی کلمات فتح، فوز، غلبه، فلاح و نصر معنای پیروزی میدهند؛ . و آیات اولیه سوره روم آمده است که:
﴿غُلِبَتِ الرُّومُ¯... وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ﴾،( روميان شكست خوردند¯... و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى به زودى پيروز خواهند گرديد.)
فوز به معنای پیروزی خاص و فلاح به معنای رستگاری است. رستگاری از رَستن به معنای روییدن یا از دل خاک نجات پیدا کردن میآید. همانطور که یک بذر گیاه از دل زمین خاک را کنار زده و بیرون میآید، روییدن یا رستن هم به معنای بیرون آمدن از دخمه و تاریکی است. عربها به کشاورز فلاح میگویند. فلاح کسی است که بذر را در زمین میکارد تا از دل خاک بیرون آید. این یک معنای پیروزی است. ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾،«به راستى كه مؤمنان رستگار شدند.»
در آیه اول سوره مؤمنون خداوند میفرماید: بندگان مؤمن من از دخمه دنیا و ظلماتی که در آن مدفون بودند بیرون آمده و نجات یافتند. اما کسانی که روزه خود را گرفتند، زکات مالی و زکات جانی خود را پرداخت کردند و ذکر خدا را گفتند (آیات 14 و 15 سوره اعلی)، باید عید بگیرند و نماز بخوانند مانند یک گلی که در فصل بهار از دل خاک بیرون آمده و باید جشن شکوفایی بگیرد.
معنای فوز
فوز برای کسی نیست که در دل خاک است بلکه برای کسی است که از این مرحله بیرون آمده و میخواهد بالاتر رود. به عبارت دیگر از پای کوه به قله کوه برسد. فوز بالاتر از فلاح است. در راه رسیدن به قله چندین خطر انحراف، سقوط و موانع بزرگ وجود دارد؛ کسی که به قله برسد، فائز نام دارد. لذا امیرالمؤمنین گفت فُزْتُ و رَبِّ الْكَعْبَة.
فلسفه تقارن شهادت حضرت علی(ع) با شب قدر
فاتح بزرگ عید و ماه مبارک رمضان امیرالمؤمنین است که به بزرگترین پیروزی در شب قدر نائل شد. شب قدر شبی است که بزرگترین تجلی خدا رخ داد. و خداوند کلام خود را که پیشتر به هیچ پیامبری به طور کامل تحویل نداده بود، به قلب کاملترین پیامبران خود به یکباره نازل کرد. ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾. در این شب که سراسر سلامتی است،﴿سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾،بزرگترین بلا حادث میشود و قتلی انجام میگیرد و برترینانسانها (علی(ع)) به شهادت میرسد. ایشان در این شب رحمت و نعمت، به بالاترین و بزرگترین رحمتها که همان فوز است، نائل میگردد.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که آب حیاتم دادند
امیرالمؤمنین در شب قدر، به ذات خود رسید و توانست تجلیات ذات الهی را ببیند. این عالیترین قرب است و این پیروزی برای هیچ کس تا بدین حد میسر نگردید.
میسر نگردد به کس این سعادت به کعبه ولادت به مسجد شهادت
لذا هنگامی که امیرالمؤمنین به این مقام والا میرسد، میگوید فُزْتُ و رَبِّ الْكَعْبَة. او خوشحال است که توانست راه را از ابتدا تا انتها بهدرستی برود و به وعدهای که خداوند در ابتدای تولد به او داده بود جامه عمل بپوشاند. آن هم در شبی که خداوند تجلی میکند و فرشتههای الهی پایین میآیند و او را بالا میبرند. از اینرو این انسان کامل و بزرگ فرمود: إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ. بنابراین کمال ماه مبارک رمضان به قبولی نماز و روزه انسان است اما نه فقط در سطح نجات او از جهنم بلکه در حدی که سبب بالا رفتن درجات او در بهشت گردد.
تفاوت صحت و قبول شدن
یکی از اسرار مهم در مسائل فقهی، اصولی و اخلاقی این است که وقتی انسان عمل واجبی را انجام میدهد و از گناه دوری مینماید، از جهنم نجات مییابد اما برای بالا رفتن در درجات بهشت انجام واجبات و ترک محرمات به تنهایی کارساز نیستند و نیاز است تا انسان مستحبات را انجام و از مکروهات دوری نماید تا بتواند درجات بهشت را یکی بعد از دیگری طی کند. در اینجاست که بحث صحت و قبول شدن اعمال مطرح میگردد.
گاهی یک عملی صحیح است اما مقبول نیست. عمل صحیح اعاده و قضا ندارد و اگر صحیح نباشد در صورت در وقت بودن، اعاده و در صورت گذشتن از زمان آن، انجام قضایش لازم است. به عنوان مثال اگر نماز صحیح نباشد، باید در وقت اعاده و خارج از وقت، قضای آن خوانده شود و نماز صحیح آن است که اگر با رعایت واجبات آن مانند گرفتن وضو، انجام ارکان و ... خوانده شود لازم به اعاده کردن نیست و اگر وقت هم گذشته باشد لازم به قضا کردن نیست حتی اگر در هنگام خواندن آن حضور قلب نباشد و در فکر انجام امور مادی و دنیوی خود باشد. این نماز صحیح است اما قبول نیست. لذا در روز قیامت تنها انسان را از جهنم نجات میدهد. اما اگر نماز باطل باشد،در صورت وقت داشتن، اعاده و در خارج از وقت خواندن قضای آن واجب است . گاهی یک عملی هم صحیح و هم قبول است. به عنوان مثال اگر انسان در نمازهای خود مستحبات را انجام دهد یا در طول نماز حضور قلب داشته باشد، نمازش علاوه بر صحت داشتن، مقبول درگاه الهی نیز هست . این نماز نه تنها انسان را از جهنم نجات میدهد بلکه او را در درجات بهشت بالا میبرد و حتی ممکن است تا عرش برساند. در مورد روزه هم همینطور است. مثلاً کسانی که علاوه بر انجام ندادن مبتلات روزه، زبان و چشم خود را روزه نگه داشتند و زکات مال و فطریه خود را پرداخت نمودند، روزهشان مورد قبول درگاه احدیت قرار میگیرد.
اگر انسانی برای خداوند احترام قائل باشد باید علاوه بر اطمینان از صحت انجام تکلیف شرعی خود، احتیاطهای لازم در این زمینه را هم انجام دهد. احتیاط شرعی یعنی انجام عمل آنطور که خدا میخواهد. به عنوان مثال برای دادن زکات فطریه اگر کسی اطمینان ندارد از اینکه قوت غالبش برنج است یا گندم، احتیاط بر دادن پول برنج است تا خاطر انسان جمع باشد که قطعاً تکلیف شرعی خود را انجام داده است. ﴿...إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَالْمُتَّقِينَ﴾،(...خدا فقط از تقواپيشگان مىپذيرد.) این همان إِنَّمَا هُوَعِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُاست.
راز موفقیت
کسانی که نیاز به حضور در کلاسهای آموزش موفق و خوشبخت بودن، مدیریت فکر و مثبت اندیشی دارند در صورت داشتن استاد راهنما، پیر و مرشد میتوانند در آن شرکت کنند و در ارتباط با استاد خود باشند تا متوجه اشکالات آنها شوند. تا سبب آگاهی گردد. اما کسی که با علما ارتباط ندارد و ملاکها را نمیداند، ه چنین کلاسهایی برای او توصیه نمیشود زیرا سبب گمراهی او میگردند.
به طور کلی مثبت اندیشی حرف درستی نیست. در واقع مسکنی است برای آرام کردن موقت دردها و ناراحتیها اما سبب حل شدن آنها نمیشود و باعث اعتیادآوری و خطرناک است. مثالا اگر انسان بخواهد درد جسمانی خود را با تریاک درمان کند گرچه موقتاً تسکین مییابد اما موجب اعتیاد او میشود و این اعتیاد منجر به نابودی او گردد. در حقیقت یکی از شگردهای شیطان همین است. استراتژی شیطان این است که انسانها را حتی اگر شده با نام دین، خدا و ولایت گمراه نماید و اجازه ندهد به صراط مستقیم روند. گرچه رسیدن به هدفش موقتی باشد، این برای او یک پیروزی محسوب میگردد.
لذا هنگامی که عمر انسان به پایان میرسد و عزرائیل به سراغ او میآید، لحظهای زندگی خود را مرور میکند و متوجه میشود شیطان او را هر روز به یک امری سرگرم کرده بود؛ گاهی به چیزهای خوب، گاهی بد، گاهی به ثواب و گاهی به گناه، روزی به جوانی، سالهایی به تحصیل و شغل و روزگاری به بیماری و اجازه نداده تا به شناسایی و تکامل روح خود بپردازد.
دوستانی که شبها بین ساعت 11:30 تا12:30 شب یاسحرها قبل از اذان صبح، چند لحظهای چشمهای خود را میبندند و سعی میکنند در خود فرو روند و آرامشی را در قلب و روح خود پیدا کنند، به مرور لذت خودشناسی، از دنیا دل بریدن و در خود فرورفتن را میچشند. حتی اگر 5 یا 10 دقیقه طول بکشد. انسان رانجات میدهد و با ذات خود آشنا میکند و انسان را به جایی میرساند که خداوند را پیش خود (فؤاد خود) میبیند. لذت در خود فرورفتن زمانی درک میشود که انسان در زندگی روزمره خود با مشکلات روبرو شود.
زمانی که مرگ انسان فرا میرسد، خداوند سه چیز را متمثل میکند و جلوی چشم او میآورد؛ مال انسان، فرزندان و عمل او را.
اميرالمؤمنین(ع) میفرماید: پسر آدم وقتى آخرين روز از دنيا و اولين روز از آخرت قرار گيرد (يعنى هنگام مرگ ) مال و فرزند و اعمال او پيش رويش مجسم گردد. در آن حال، رو به مال کند و گويد: به خدا سوگند كه من بر تو حريص بودم و از خرج كردن تو دريغ مى ورزيدم ، اكنون چه كمكى از تو ساخته است؟ مال گوید: تو از من (فقط) كفنت را بستان و ببر!
( شخص چون از دارائى نااميد مى شود) رو به فرزندانش و مى گويد: به خدا سوگند كه من دوستدار و حامی شما بودم، چه كمكى از شما ساخته است؟ گویند: ما (فقط) تو را تا گودال قبرت می رسانیم، در آن قرارت دهیم و بپوشانیم!
سپس روبه اعمال خود مى كند و مى گويد: به خدا سوگند كه من نسبت به تو بى رغبت بودم و تو را بر خود سنگين و دشوار می یافتم؛ اينك چه کمکی از تو ساخته است؟ گوید: من همدم تو هستم چه در قبر و چه هنگام قيامت تا اينكه من و تو با هم در مقابل خداوند قرار بگيريم.
برای در خود فرورفتن انسان نیاز به تمرین دارد زیرا ذهن او مانند یک گنجشک است. گنجشک برخلاف سایر پرندگان نمیتواند یک جا بنشیند و مدام از شاخهای به شاخهای دیگر میپرد. ذهن انسانها هم به مانند گنجشک یک لحظه نمیتواند بر روی موضوعی متمرکز باشد و دائما فکرهای مختلف به ذهن او خطور میکند. اساتید بزرگ مدیتیشن و ذن گاهی مواقع روزها، هفتهها، ماهها و سالها در خود فرو میروند. آنها میخواهند به همان ذات خود برسند تا بتوانند نور خدا را ببینند. برای این منظور هم، از راههای شیطانی و انحرافی استفاده میکنند و حتی عمر خود را سالها افزایش میدهند تا موفق گردند. اما بیشتر آنها مرده و موفق هم نشدهاند. بنابراین راه رسیدن به مثبت اندیشی و موفقیت، در عرفان مقربین است. موفقیت از کلمه وفق میآید. موفق یعنی کسی که اوضاع زندگی بر وفق مرادش است. اگر انسان با خدا یا با امام زمان دوست و آشنا باشد و بداند برنامه ریزی آنها چیست موفق میگردد. بنابراین راز موفقیت این است که انسان از اراده خداوند و ولی خدا آگاه باشد و بداند آنها دنیا را به چه سمتی پیش میبرند و برنامه ریزی زندگی خود را مطابق با اراده آنها انجام دهد. برای رسیدن به این موفقیت لازم است انسان با خداوند و اولیای او ارتباط برقرار کند تا همیشه موفق و موید باشد.
پروبز طهماسبی
التماس دعا
نظرات شما عزیزان: